کاردستی های بامزه

مطالب جالب برای بچه های زیر7سال

کودکی قبل قبل کودکی براتون اتفاق افتاده؟ کودکی قبل مثل حوصله خرج دادن و دادن اتفاق به دیگران!اگر می دانید علاقمندی زیاد بعد از اتفاق برای شما می تواند از بعد به قبل برگردد بعضی به خرج دادن کار اسان و انتها اتفاق کمک می کند بعد عادلانه بودن به هوش برمی گردد؟ سالی از تاریخ2/6/1123 و 1325 و 5231 و 4569 و 236554 و 233333636363
21 تير 1395

1قصه ی کوتاه برای بچه های 5 تا 8 سال

اردک و ستاره در بیابونی یک برکه بود که داخلش چند اردک نازنازی بودند ماماناردکه هر روز از برکه خارج می شد و از خونه بیرون می رفت   شبی از  راه رسید چند ستاره از اسمان افتاد پائین کواک ستاره اولو برداشت و ارزو کرد که  پیش همه ستاره ها باشم و همان شب خوابی دید دید پهلوی ستاره نشسته از ستاره پرید رو ماه تاب تاب خورد از رو ماه پرید رو ستاره از این ستاره به اون ستاره اردک کواک ان شب این خوابو دید صبح که بیدار شد ستاره پهلوشه و تا صبح داشته تو خواب اردک باهااش بازی می کرده اگر قصه منو دوست داشتی نظر بده و ببین که باز هم  برات قصه می ذارم
20 تير 1395

سوره حمد و توحید

بسم الله الرحمن الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین الرحمن الرحیم مالک یوم الدین ایا نعبد و ایاک نستعین اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین بسم الله الرحمن الرحیم قل هو الله احد الله الصمد لم یلد و لم یولد ولم یکن له کفوا احد ...
19 تير 1395

ثبت انابهه برای کودکان

مطلب کوچیکی مثل مطلب زرگیه ولی ادم یه جور دیگس 1-منبع کوچیکی رو تشخیص نمیده 2-اخلاقش مثل اونی می مونه که هاج و واجه کل ادما منابع بالا را دارن...   بقیه ماجرا در ادامه مطلب مثل کوتاه اومدن مورچه که تازه بقیه ماجراش مفصل چیزی نمی دونه جز پز دادن به بقیه و بالا پریدن روی الا خواب که چندتا الو خریده و میره که انبار کنه  اما چطوری!! سوال رو جواب دهید ایا از مطلب بالا خوشتان امده 1-بلی 2-خیر   ...
18 تير 1395

اهمیت

اهمیت مهمه برای ما به عقل و هوش خود می پیوندیم بعضی ها به دنبال کلی اهمیت هوش هستند بعضی ها به اهمیت اعتماد ندارند ولی نمی توان نه تنها اعتماد ذخیره کنند زمانی برای ذخیره کردن (زندگی خالی نیست-اهمیت هست-دوست هست) نکته بالا را بخوان و بدان که زندگی اهمیت دارد   نتیجه-پس علاقه به اعتماد و اهمیت دارم ...
10 تير 1395

خاطرات خود باوری

*مث*چندشماره لذت غمگینی داشتم از درد به خودم می پیچیدم و گریه می کردم اهنگ گوشنوازی گوش می کردم کمی اروم شدم ولی کاملا حالم خوب نشده بود پریشون شدم دلم گرفت خوابیدم در خواب چهره اشنایی می دیدم در خواب سرم را تکان می دادم و می گفتم نه؟ناگهان از خواب پریدم یهو ارومه اروم شدم! لبخند زدم دیگه خودمو باور کرده بودم دیگه تنها نبودم ...
6 تير 1395